The Blue

all day and all night and everything she sees is just blue, like her, inside and outside

The Blue

all day and all night and everything she sees is just blue, like her, inside and outside

سفره ی خوشگل

از پنجنشبه، هشت مهر ۹۵ تا امشب چیزی ننوشته بودم. امشب میخواهم از فرد خاصی بنویسم که ۹ مهر ۹۵ دیدم.
کسی که ازش حرف میزنم کسی نیست که مثلا دلم را ربوده باشد، امیداورم اینطور فکر نکنید. بلکه املاک معنوی ام را واقعا از من گرفت، دوستانم را، اعتمادم را، خوشحالی کاذبم و تمام احساسات پوچم. روح توخالی ام را از من گرفت، مغز پوکم و لوح سفید زندگی ام، همه را برد. نه برای خودش، چون میدانید که کسی نمیتواند از روح توخالی کس دیگری استفاده کند. ولی اینها را از من ربود و من فلج شدم. من اکنون تنها، بی اعتماد، غمگین، احساساتی، خودم را تازه شناخته م انگار. خوشحال باشم؟ نمیدانم چه هستم، چیزهایی را از دست داده ام که برایم مهم بودند ولی مفید نه. آن آدم مرا پرت کرد دور دور ها تا گم شوم، من گم شدم و من دنبال خودم دویدم و گشتم و گشتم تا خودم را پیدا کردم که ترک برداشته بود ولی نشکسته بود، نو نوارش کردم و آنرا در جای امنی پیش خودم نگه داشتم، اینکه آدم خودش را بالاخره پیدا کند خیلی حس خوبی است ولی نمیدانم ارزش گم شدن را دارد یا نه؟
  • ۹۶/۱۲/۲۴
  • سوفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی