دره ی نیل
- دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ب.ظ
معلم جغرافیا: از کی بپرسیم...چشمه کبودی.
-نخوندم حاضر نیستم
+تو امتحانم غایب بودی کبودی یعنی چی نخوندم؟
-واسه امتحان خونده بودم خاب،مریض بودم که نیومدم.
+خب الان بیا درسای همون امتحانو جواب بده.
-هفته ی پیش خوندم خوب یادم نیست...
(بچه ها:برو،برو،بهتر از هیچیه.)
...
پس از تعدادی پرسش شفاهی،دبیر شاکی میشود.میگویم گفتم که نخواندم.صفری برایم میگذارد و مینشینم.
کلاس ما صفرو های زیادی در جغرافیا دارد.فکر نکنید دانش آموز های تنبل و بدرد نخوری هستیم ها!تازه فرزانگان م هستیم.سارا و حانیه(اسمش با ح نوشته میشه،میدونم عجیبه) م صفر گرفتند.پژمان هم همینطور.
هفته ی بعد که جغرافیا داشتیم که امروز بود،امتحان شیمی هم داشتیم ولی دیگه از من نپرسید.من میدونستم شیمی الکی و سرکاریه و نمیخواد امتحان بگیره.چون این فصلو دو هفته پیش تموم کرد و امتحان گرفت و هم اینکه واسه چهار تا کلاس دوم دیگه این امتحانو نذاشت.به هر حال میدونستم امتحان شیمی وَهمه.و بود.
یکی از معلما به دلیل در هم رفتگی و غصه دار بودن به اتاق مشاوره معرفی م کرده.من به معلم زیست مشکوکم چون روزی که با شکور اینا رو زمین نشسته بودیم و داشتیم به ترک اسمون میخندیدیم و من انقدر خندیدم که اشک از چشمام میومد،معلم زیست از جلوی ما رد شد و یه نگاهی به من کرد و تنها چیزی که دید صورتی رقت انگیز و خیس از اشک بود.در طول کلاس ها هم همیشه ساکت و در هم رفته م بخاطر همینه.
پی نوشت:ویندوز هشت چقدر بهتره 8->
- ۹۳/۰۲/۰۱