The Blue

all day and all night and everything she sees is just blue, like her, inside and outside

The Blue

all day and all night and everything she sees is just blue, like her, inside and outside

یکی کولرو روشن کنه

چیزهایی در زندگی من هستند که هیچوقت بهشون افتخار نمیکنم.نمیدونم همه با اینطور مشکلات مواجه ند یا فقط بعضیا؛ولی این چیزها واقعا وحشتناک ن.اولی ش تقصیر خودم بود،دومی ش اصلا دست من نبود.سومی هم تقصیر من بود.چهارمی کاملا مقصر بودم.پنجمی وحشتناک بود.و وحشتناک تر این که برای کسی پنجمی رو تعریف کردم.شیشمی.....تقصیر من نیست.
به خاطر همینه که از نود و نه درصد آدمایی که میشناسم متنفرم.چون بالاخره یه طوری گند زدم.یا اونا گند زدن.باید تو این گروهک های بیمارای روانی شرکت کنم که هرکسی یه چیز شرم آور راجع به خودش میگه.شاید زندگی من خیلی هم شرم آور نباشه.یه چیزی هست که راجع به من درسته:
-this was the worst day of my life-
+worst day of your life,so far+
هرروز بدترین روزه،روزی که به چیزهای بیشتر پی میبرم.هرروز صبح با ایده ی این که "امروز چه نقشه ای برای لِه کردن من داری" پا میشم.کاش هیچکس نبود،چون برای بقیه باید توضیح بدی.کاش یکی بود که نمیگفت: "چرا؟" "چی شده؟" "از چی نارحتی؟" چون اونا مشکل روحل نمیکنند،فقط فضولی میکنند.تا دهن باز کنی و بخوای مشکلی رو بازگو کنی همه راجع به مشکلات خودشون حرف میزنند.هرچند جدیدا هیچکس به خودش زحمت پرسیدنِ "چرا؟" "چی شده؟" "از چی ناراحتی؟" رو هم از من نمیده،ولی کاش هیچکس نبود.کاش اون یه نفرم نبود.گربه ی منو بدین من برم..
  • ۹۳/۰۳/۲۱
  • سوفی

نظرات  (۱)

 

راستش را بخواهی امروز هیچ اتفاق خاصی رخ نداد
فقط حدود ظهر باران کوتاهی بارید اما زار زار …

پاسخ:
اینجا هم حدود ظهر باران زار زارکی بارید ولی زود فرار کرد..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی