The Blue

all day and all night and everything she sees is just blue, like her, inside and outside

The Blue

all day and all night and everything she sees is just blue, like her, inside and outside

بتمن عینک جدید خریده

شکورجان صاحب وبلاگ شد.به خاطر همون منم دلم برای وبلاگم تنگ شد.

سردمه،ناراحتم.زبونم میسوزه.بخاطر دنت بستنی ه.اینکه دنتِ نرم و خامه ای وقتی یخ بزنه به چنان بلور های سفت و تیزی تبدیل بشه عجیبه.خیلی چیزا عجیبن.عجیبه که نفهمیدم خانم کولتر واقعا به لایرا اهمیت میداد یا بازم دروغ میگفت؟ از آنی میپرسم.الان کتاب پنجم و آخر "نیروی اهمرینی اش" هستم.

نمیدونم تاحالا سگ داشتین یا نه،نمیدونم سگاتون مثل الان من بوده ن یا نه ولی الان مثل سگی هستم که صاحبش از خودش رونده،ولی دوست نداره به بقیه اهمیت بده و فقط صاحبش رو میخواد.ولی من صاحبی ندارم و کسی من رو نرونده و در واقعیت من اسبی بودم که جفتک انداخت.ولی اینا به خاطر هورمون هان.

اه من فکر میکردم ایمنی اختصاصی و غیر اختصاصی رو بلد باشم ولی تاحالا غیراختصاصی هارو خیلی هم بلد نبودم.شاید اختصاصی رو بلد باشم :-< 

گرممه.

امروز دبیرفیزیک جان یه چیزایی گفت که از پایه تفهیم نشد.میخواستم بگم: "وایسا،وایسا!برگرد قبل تر،اونجا که گفتی درس امروز رو شروع میکنیم با مبحثِ..."  :-| میگفت من که توضیح میدم ننویسید.سپیده ننویس. ننویس سپیده. *معلم درس را توضیح میدهد* *سه ثانیه بعد* :"نوشتین؟!" 

خب بابا بیا برو اونور ببینم.با اون هشت(8) هات.

میدونی،بعضی چیزا با منطق حل نمیشن ولی منطق بهشون کمک میکنه.مثل همینکه... اه ولش کن.
بابا من ناخن ندارم همیشه ناخونامو کوتاه میکنم بجز یه دونه از یه دست م که برای سه تاره و یه دونه دیگه از اونیکی دست م که برای خاروندن پشتمه.همه تون پشتتونو میخارونید خب،چیه خب.
آهان.هدف از اینکه گفتم من ناخن ندارم این بود که ناخن ندارم ولی همیشه ناخن ها و انگشتام بین روسری نخی م گیر میکنن و پاره ش میکنن ولی از اونججایی که خیییلی بزرگ و شلوغ و نخی ه چیزی ش نمیشه.
absent minded
absent minded
راستی چتری هامو کوتاه کردم ولی محض رضای خدا هرکس که بم میرسه چتری هامو- که تو هوا پراکنده کردم و قژقژیِ موفقیت آمیزی تولید کردم-خش خش میکشه تو صورتم که مثل احمقا بشم.راسش یاد رویا میفتم که یا چتری هاش خیلی وحشتناک بود چون همیشه صااافِ صاف میاوردشون پایین و اه چه مسخره.بابا دست نزن خب.به موهای خودت دست بزن.دفعه دیگه کسی دست بزنه مثل اسب شیهه میکشم.

راستی شنبه با سینا و دوستای من-رعنا شقایق مهسا آنی-رفتیم پینتبال و فکر میکنم روابط خواهر-برادری مون به طرف مثبت صعود کرد.علاوه بر اون اناهیتا که مثل بتمن میجنگید و همه رو میزد و غیر قابل باخت بود رو من زدم.به بتمن تشبیه ش کردم چون خیلی قوی و اینها بود ولی توی اتاق رختکن تمام بازوهاش کبود و سیاه شده بودن.البته میدونید که ست آخر و با کلی دردسر و کمین کردن زدمش دیگه :-" قبلش اون یبار من و تسلیم کرده بود و یبارم زده بود.
  • ۹۳/۰۵/۰۶
  • سوفی

نظرات  (۳)

میخوام دست بکنم تو موهات خب. عه
پاسخ:
تو نمیگم که،این بچه عنای مدرسه رو میگم.
I'm batman >:)
عه مو :-< نمیدونستم بدت میاد :-"
پاسخ:
توعم نه! مثلا یارو چیه اسمش :-؟ دلارام :-؟ :-"
!I'M BATMAN
وقتی میخونم مطلبا رو نا خدا گاه لبخند میزنم و در انتهای پاراگراف وقتی به فعل میرسم ناگهان منفجر میشم از خنده!
در کل خوشم یاد از "لخت" نوشتن!!

پاسخ:
خیلی خوشحالم که از مطالبم خوشتون میاد! امیدوارم همیشه لذت ببرید :> :>  8->
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی